ژوئن 16, 2025

پاییدن "بی‌ابان"؛ طرح پیشنهادی غرفه ایران در بی ینال ونیز 2016

پاییدن “بی‌ابان”؛ طرح پیشنهادی غرفه ایران در بی ینال ونیز 2016

طرح پیشنهادی “پاییدن «بی‌ابان»” توسط مونا آزادیان، گِرگِی چکواری، الناز نجفی، بهنام ابوترابیان جهت رقابت طراحی غرفه ایران دردوسالانه معماری ونیز 2016 ارائه شده است:

دور است سرِ آب از این بادیه هشدار تا غول بیابان نفریبد به سرابت حافظ این طرح قصۀ مراقبت دیروز و فردای ایرانیان از “غول بی‌ابان” را روایت می‌کند. غول بی‌ابان مجموعه‌ای از موانع و تهدیدات زندگی در محیط کم‌آب است که عملا سکونت در ایران را به معادله‌ای پیچیده و پرمجهول تبدیل کرده است. غول بی‌ابان ورای ظاهر خشک و خشن، گوهرهای حیاتی‌ای در مشت دارد؛ بطوریکه صورت مسئله سکونت در ایران یافتن همین استعدادها و هسته‌های حیاتی پنهان و بالفعل کردن و بسط آن است. حیاتی‌ترین این گوهرها “آب” است که در اعماق بیابان و البته با فاصله قابل دسترس پنهان شده است. با کشف پرده از روی گوهر محجوب آب، زیستگاه‌ها در فلات ایران می‌تواند همچون واحه‌هایی محاط در بیابان، مرزهای بیابان را عقب براند. طبیعتا هرچه تلاش بیشتری برای تشخیص استعدادهای بیابان و کشف آن انجام شود حیات واحه غنی‌تر و پایدارتر خواهد بود. با این تعبیر خط مقدمِ زندگی در ایران، رویارویی با بیابان در اغلب شهرها و روستاهای فلات ایران است و مهم‌ترین دغدغه معماری و شهرسازی ما بسط حیات واحه‌ها و پایدارسازی آن است.

از سوی دیگر غول بی‌ابان نیز در این رویارویی بیکار ننشسته است؛ سلاح فریبندۀ بیابان در این رقابت “سراب” است. در بیابان بی‌آب و علف که آب تنها با زحمت از اعماق در سطح زمین پدیدار می‌شود، سراب منبع نقد و آمادۀ آب است. در واقع سراب انسان تشنه را به طمع کسب منابع بی‌زحمت می‌اندازد. زندگی مبتنی بر سراب از یک سو شرایطی ناپایدار فراهم می‌کند که حتی ممکن است، فرد مانده در بیابان را به نیستی و عدم رهنمون سازد. از سوی دیگر مقاومت در برابر وسوسه آن دشوار است. سراب تنها در نسبت با آب خلاصه نمی‌شود بلکه بسیاری از الگوهای رایج دوره معاصر در نسبت با الگوهای اصیل زندگی در ایران، حکم سراب را دارند: مثل سوء مصرف “منابع نفتی” و “تکنولوژی”. سراب انسان ساکن در بیابان را دچار توهم زندگی در منطقه‌ای پرآب می‌کند و با این حربه مهارت‌های زندگی در بیابان و خرده منابع او را از او می‌گیرد و ظرف حیات و یا همان واحه‌های زیستی را کوچک و کوچکتر می‌کند. در دهه‌های اخیر و یا شاید یک سدۀ اخیر بیش از پیش شاهدیم که ایرانیان گرفتار وسوسۀ سراب شده‌اند و با بحران‌های خشکسالی روبرو بیم آن می‌رود که یکسره میدان رقابت را به بیابان واگذار کنند. طبیعتا با فراگیر شدن بیابان و غیرقابل زیست شدن ایران، معماری و شهرسازی نیز دیگر موضوعیت نخواهد داشت. سابقه معماری ایرانی شاهدی است بر اینکه ایرانیان در مواجهه با غول بی‌ابان و سراب به جای تسلیم یا وسوسه، متکی بر هوش و شهود خود به ایجاد زندگی‌ای باکیفیت در محیطی پایدار می‌اندیشیدند. آنان با هر گام معمارانه‌ای که به سمت حیات برمی‌داشتند (مثل قنات، باغ، حوضخانه، آب‌انبار، یخچال، آسیاب، و حوض میان حیاط) مرزهای بیابان را عقب می‌راندند و محیط خرمی برای زندگی خود ایجاد می‌کردند.

مقصود اصلی طرح ما قراردادن بازدیدکننده غرفه در موقعیت دوگانه مواجهه با غول بیابان است. دستمایه اصلی طرح برای تداعی بالقوگیِ نزدیک به دسترسِ منابعِ محیط ایران استفاده از پرده است. پرده‌ در معماری عنصری دوپهلو است؛ نه مثل دیوار پس می‌زند و نه مثل بازشو کاملاً عریان فرامی‌خواند. پرده‌های چین‌خورده طرح حکم پنهان‌کاری بیابان را دارد و تلاش مخاطب برای کشف مسیر دسترسی به نشانه‌های پشت پرده، استعاره‌ای از تلاش در ایران برای رسیدن به منابع محجوب است. بازدیدکننده از طریق یک مسیر وارد غرفه می‌شود. در این بخش دیاگرام هایی که بر پرده ها نقش بسته و کیفیت مواد سقف و کف شرایط بیابانی و خشک ایران (یعنی ظاهر غول بیابان) را به مخاطب معرفی می‌کند. در انتهای این مسیر راه به دو قسمت تقسیم می شود. مسیر مستقیم‌تر به واسطه عناصر جذاب مثل موسیقی و نقش و نگار و تصاویر فریبنده مخاطب را بیشتر وسوسه و جلب می‌کند. این مسیر همان مسیر سراب است که دورادور غرفه را طی کرده و در انتها بدون نتیجه خارج می‌شود. مسیر سراب برخلاف آغاز فریبنده‌اش هرچه پیش‌تر می‌رویم، دشوارتر و صعب‌العبورتر می‌شود؛ چه بوسیله زمخت کردن کف و چه تاریک شدن فضا و چه زبر و خشن شدن جنس پرده و چه نمایش نمونه‌هایی از وسوسه و تبعات سراب. راه دوم که مسیر سراب آن را احاطه کرده است هرچند در بدو امر با آغوش باز مخاطب را دعوت به ورود نمی‌کند و پنهان از دیده و پرپیچ و خم است اما از همان آغاز مخاطب هوشمند و کنجکاو را به واسطۀ دلالت‌های مختصری فرامی‌خواند. از جمله آواهایی که از دوردست شنیده و اطلاعاتی که در گوشه و کنار عرضه می‌شود. کل این مسیر با پرده‌هایی که به تدریج خرمی را تداعی می‌کند استعاره‌ای از واحه‌ها و آبادی‌های ایران و محاط در بیابان است. این مسیر اصلی مخاطب را به دل غرفه رهنمون می‌کند و در آنجا وجهی از تلاش ایرانیان برای بالفعل کردن استعدادهای بیابان معرفی می‌شود که آن “قنات” است. به عبارت دیگر قلب غرفه چاه قناتی را تداعی می‌کند که با انعکاس در دو آینه به شکل رشته‌ای از قنات درمی‌آید و همین رشتۀ قنات است که مرز میان بیابان و واحه را شکل می‌دهد. عرضه اطلاعات در این مسیر به شکلی است که هرچه بازدیدکننده کنجکاوی و سوال بیشتر داشته باشد خود را با اطلاعات افزونتری مواجه می بیند: اطلاعاتی درباره شیوه‌های خاص مواجهه مردم گوشه و کنار ایران با غول بیابان و ایجاد باغشهرهایی چون تهران و قزوین و اصفهان و شیراز و … . مواد و جنس کف و پرده و سقف در این مسیر هرچه پیش می رویم لطیف‌تر و مطبوع تر خواهد شد. قلب غرفه باید کیفیتی تأثیرگذار داشته باشد بطوریکه بازدیدکننده را با پرسش و کنجکاوی بیشتر نسبت به ایران و شیوه‌های معماری و شهرسازی در آن بدرقه کند. در نهایت اثری که تجربه بازدید از غرفه پدید می آورد دعوت به بازاندیشی دوباره در روند سراب گونه معاصر و تامل دوباره در مناسبات انسان با محیط حساس ایران است. زیرا به نظر ما خط مقدم معماری هنوز و همچنان مراقبت و پاییدن غول بیابان است.

 

53916359365062509277352016515923

 

نمایی از بیرون غرفه ایران؛ پرده پرده بودن نمای خارجی حس کنجکاوی مخاطب را برمی‌انگیزد و او را به کشف و شهود فرامی‌خواند. پرده‌ در معماری عنصری دوپهلو است؛ نه مثل دیوار پس می‌زند و نه مثل بازشو کاملاً عریان فرامی‌خواند. پرده‌های چین‌خورده طرح حکم پنهان‌کاری بیابان را دارد و تلاش مخاطب برای کشف مسیر دسترسی به نشانه‌های پشت پرده، استعاره‌ای از تلاش در ایران برای رسیدن به منابع محجوب است.

5391635936506576054688201637156053

پلان کلی غرفه یادآور جانمایی واحه در دل بیابان است. مخاطب از ابتدای مسیر ۱ به درون غرفه هدایت می‌شود و یک ضلعِ غرفه را می‌پیماید. در این مسیر چند متری او با شرایط کلی و خاص ایران که حاصل تضارب معادلات کوهستانی و بیابانی است آشنا می‌شود. در انتهای این ضلع به دو راهی می‌رسد. مسیر ۳ مسیر مستقیم و فریبنده و دعوت‌کنندۀ سراب است که دو ضلع دیگر غرفه را می‌پیماید و در نهایت بی‌نتیجه خارج می‌شود. در عوض مسیر ۲ مسیر اصلی واحه است که هر چند در بدو امر دعوت‌کننده نیست در نهایت مخاطب هوشیار و بابصیرت را به قلب غرفه رهنمون می‌شود.

 

539163593651146097656320164615973

تدبیر ایرانیان برای پاییدنِ غول بیابان ایجاد واحه بوده است. هر آبادی (شهر یا روستا) در ایران حکم واحه‌‌ای سبز در میانۀ بیابان را دارد که عمدتا ماحصل بالفعل کردن و بسط استعدادی محجوب است؛ این استعداد ممکن است سفره‌های آب زیرزمینی و قابل دسترس یا چشمه‌‌‌هایی باشد که از دل زمین می‌جوشد و بیرون می‌آید. در واقع ایرانیان با تدابیر مختلف (احداث قنات و باغ و آب‌انبار و یخچال و سرداب و …) قدم به قدم غول بیابان را به عقب می‌راندند و ظرف زندگی خود را پایدارتر و غنی‌تر می‌کردند.

 

5391635936511706484375201610156483

دیاگرام شهر اصفهان در تصویر بالا: دیاگرامی از گسترش شهر اصفهان پیش از اسلام، دورۀ دیلمی و دورۀ صفوی. در همۀ این مراحل شهر محاط در باغات بوده است. باوجود رود پرآب زاینده‌رود، شهر اصفهان تا مدتها به خاطر موانعی نمی‌توانست به رودخانه نزدیک شود. برای نزدیکی به رودخانه تدابیری بلند‌مدت نیاز بود که مهمترینشان احداث باغات بود. با احداث باغات در حاشیۀ رودخانه سرانجام در دورۀ صفوی شهر از دو سو و محتاطانه به رودخانه نزدیک شد.

 

5391635936512145947266201654155943

تصویر سمت راست بالا در تصویر پیش تر: قلب غرفه مسیر قنات را تداعی می‌کند که مهمترین دستمایۀ ایرانیان برای بالفعل کردن منابع بالقوۀ آب و ایجاد شهر و باغ و زیستگاه بود. ایرانیان با وجود زندگی در محیط خشک به شرایط حداقلی بسنده نکردند بلکه با تکیه بر هوش و شهودشان بهشتی در میانۀ بیابان پدید آوردند. به طوریکه می‌توانیم بگوییم مسیر قنات در همۀ زیستگاهها مرز میان خرمی و خشکی بوده است.

 

5391635936512381679688201618151673

در رویارویی آدمی و غول بیابان، این غول نیز بی‌سلاح نیست. سلاح او سراب‌های فریبنده‌ای است که انسان تشنه را به خود می‌خواند. سراب در مقابل منابع آب محجوب بیابانی، مثل منابع نقد و آماده‌ای است که از دور انسان تشنه را به خود می‌خواند و او را متوهم می‌کند. بسیاری از الگوهای رایج زندگی در دوره معاصر در نسبت با الگوهای اصیل زندگی در ایران، حکم سراب را دارند: مثل سوء مصرف «منابع نفتی» و «تکنولوژی». سراب انسان ساکن در بیابان را دچار توهم زندگی در منطقه‌ای پرآب می‌کند و با این حربه مهارت‌های زندگی در بیابان و خرده منابع او را از او می‌گیرد و ظرف حیات و یا همان واحه‌های زیستی را کوچک و کوچکتر می‌کند.

 

539163593651285813476620165158133

قلب غرفۀ ایران جایی است که پس از اینکه بازدیدکننده راه واحه را از بیراهه و سراب تشخیص داد به آن می‌رسد. در اینجا با حفره ای شبیه به یک چاه مواجه می شود که در فضایی نیمه‌تاریک ستونی از نور از سمت بالا به روی آن تابیده است. از انعکاس دهانه چاه در دو آینۀ روبرو مسیر قنات به ذهن متبادر می‌شود. این مسیر مرز بین واحه و سراب یا خرمی و خشکی هست.

 

5391635936512959941407201615159943

قلب غرفۀ ایران جایی است که پس از اینکه بازدیدکننده راه واحه را از بیراهه و سراب تشخیص داد به آن می‌رسد. در اینجا با حفره ای شبیه به یک چاه مواجه می شود که در فضایی نیمه‌تاریک ستونی از نور از سمت بالا به روی آن تابیده است. از انعکاس دهانه چاه در دو آینۀ روبرو مسیر قنات به ذهن متبادر می‌شود. این مسیر مرز بین واحه و سراب یا خرمی و خشکی هست.

 

53916359365068905273442016915523

دیاگرام ها

 

 

 

 

 

 

 

 

کلمات کلیدی

مطالب مرتبط